ذکر شیخنا و مولانا سیاوش قمیشی رحمه الله علیه
🖊 نقل است روزی مریدان که در حال گشت زنی در کوی و برزن بودند ، به ناگاه شیخ ( کرم الله وجهه ) را دیده، بسویش همی شتافتند.
شیخ که دست بر قضا بی حوصله می نمود، فرمود بازم اینا 😒🙄.
مریدان لختی ملول گشتند و عرض کردند شیخا! دلیل این حال خود بر ما روشن ساز که حال مرید به حال مرادش خوش می باید.
شیخ گفت کدامیک از شما آن موزیک بشنیده که میگفت تو عاشق نبودی که درد دل عاشقا رو بفهمی؟
مریدان جملگی دستمال ها از جامه خارج نموده، مهیای آه و فغان گشتند.
شیخ به غضب آمده، فرمود زبونتونو مار زده؟
پس تنی چند از مریدان عرض کردند شنیده ایم و با آن آه و فغان ها بنموده، عر ها زده ایم!
شیخ فرمود: بدانید آنچه اندوهم بداد و مغمومم نمود این ها نبود.
مریدان عرض کردند: پس چه؟
شیخ پاسخ بداد: صدای سیاوش دیگه اون قدرت سابقو نداره.. پیر شده :(
پس تنی چند از مریدان نعره ها زدند و صورت های خویش خنج بکشیدند و الباقی برای سلامت شیخنا قمیشی دعای خیر نمودند! حفظه الله تعالی.