امان از آن لحظه که فکر تو را نه چندان محترمانه از ذهنم بیرون کردم
و واقعیت پناهگاه و ملجاء امیدم شد..
و امان از این انتظار سر به فلک کشیده؛
که بیهوده منتظرم روزی کسی بیاید که خوب باشد و خوب حالم را خوب کند
فارغ از سنگینی سکوت شب هایم، مینشینم و در قعر افکار خویش ، خصوصیاتش را تجسم میکنم؛
و نهایتا که ذهنم خسته تصور و تخیل شد، انتظاراتم را خلاصه میکنم :
" شبیه تو باشد کافیست " !..
امان و امان و
امان..
- ۹۹/۰۲/۰۹
👍👍👌😍
لایک و دیسلایک بذارید واسه پستا حداقل لایکتون کنیم.